Saturday, February 2, 2008

حجاب

یک اصل کلی در موردکلیه ادیان وجود دارد

آن اینست که :{"ارزش" وقتی پدید می آید که شخص در انجام یا ترک آن مختار باشد} اگر از برهان خلاف به مسئله نگاه کنیم این گزاره بوجود می آید: وقتی یک انسان درعمل یا عدم انجام یک ارزشی و خوبی [ مثل نماز و روزه و ...] مجبور باشد آن عمل ارزش محسوب نمی شود بلکه یک نوع بیگاری روانیست.

مثل این است که به کسی غذا ندهی و بگویی روزه است و بعد تمجیدش کنی که روزه گرفته است یا مهجوریتی بوجود بیاوری که شخص برای رسیدن به یکسری امتیازات نماز بخواند

دوستان توجه داشته باشند که به غیر ازبیماریهای روانی [مخصوصا بیماری مهرطلبی ] که ریا بوجود می آورد " ریا " خود به خود بوجود نمی آید . " ریا " محصول اینترکنشهای محیطیست ( جامعه ، خانواده ، گروه ، حزب ومدرسه و...) و یک نوع اجبار به حساب می آید. شخص در "ریا" کردن منتظر یک نوع امتیازات و فرصت هاست ؛ چه روانی ومعنوی وچه مادی

به نظر من مهمترین مسئله در اسلام بعد از توحید آزادی و عدالت است و اگر عدالت برقرار باشد و مردم آزادی داشته باشند بسیاری از ریشها تراشیده می شود و صورت ها آرایش میگردد و وشاید پیراهن ها برود زیر شلوار و چادرها به مانتو تبدیل گردد.



با مقدمه بالا نمی خواهم ادعا کنم که حجاب باید آزاد یا اجباری باشد ، من فقط یک سری واقعیت ها را عرض می کنم.

فلسفه حجاب:

برای بیان و درک آسانترموضوع ، قصد دارم یک مثالی بزنم.

برادر کوچک من [کوچک که چه عرض کنم 29 سالشه] امتیازهای زیر را دارد که تنها شاید یکی را کسی داشت بسیار به خود می بالید

ایشان خطاط ماهری هستند . نقاشی و پرتره کشیدنش حرف ندارد همیشه یک تکه ذغال طراحی و یا مدادش همراهش هست وقتی نشسته و بحث می کنیم یا تو مهمانی هستیم یک دفعه می بینیم عکس یکی مون را کشیده

گیتارزن ماهریست و حدود 8 سالی است که گیتار میزند و هر آهنگی بخوای برات می زند ، اسکیسهاش حرف نداره بعضی از اسکیسها و کاریکاتورهایش را من اسکن کرده ام و بعضا در پستهام استفاده می کنم

آرشیتکت هست و در دو مسابقه بین المللی مقام آورده ... ، 10 سال ووشو کار کرده و بدن بسیار ورزیده ای دارد...

برادرم بسیار مطالعه می کند می شود گفت اگر بشیند تاریخ ایران را می تواند تدریس کند یا تاریخ معماری ایران و جهان را کامل از حفظ است و بیشتر وقت­اش در مطالعه کردن می گذرد

خب اما ایشان به هیچ یک از اینها افتخار و مباهات نمی کند و همه فضائلی که در بالا شمردم اصلا به چشمش نمی آید

حال این را مقایسه می کنم با کسی که فقط خطاطه یا فقط امتیازش اینه که یه خورده گیتاربلده (یا هر ساز دیگر) یا ووشو کاره ( یا هر ورزش دیگر) یا مهندس معمار و موهاش رو بلند کرده و ریشش را عجیب غریب آنکارد کرده که من معمارم!!! خب درست اما

آن کس که تنها یک حسن و امتیاز دارد به هر حال از آن می خواهد در جهت مطرح کردن خود استفاده کند ( درست یا غلط ) و حق هم دارد اما برادر من هیچگاه در یک جمع به خطاطی اش افتخار نکرده یا حتی به اینکه گیتار می زند یا ... اما

اما یک چیزهایی است که به آنها افتخار می کند گه از جنس اینها نیست او به داشتن عزت نفس و همت بلند افتخار می کند [ که قابل مباهات هم نیست و نمی شود در خودنمایی های روزانه از آن استفاده کرد، چیزی است که در درونش است]

انسان واقعیست

حال برمی گردیم به موضوع حجاب:

وقتی ما تمام امکانات رشد وبالندگی را از زن می گیریم و ذهن او "پر" از " خالی" می شود . وقتی در مدرسه و خانه مغز او پر از حرفها وباید و نبایدهای پوچ می گردد چه انتظاری داریم که او رشد کند

آنوقت است که کشور اسلامی ! ما بالاترین آمار جراحی بینی در جهان را کسب می کند و اولین هدف کارخانجات آرایشی جهان و چنانکه می دانید در خارج از ایران دختر ها به ندرت آرایش می کنند مگر در مناسبتهایی ، آن هم به ندرت . اما در ایران اکثر دخترها آرایش می کنند و در اول جوانی چهره های لطیف خود را با مواد شیمیایی و مصنوعی می آلایند و پوستشان را خراب می کنند.

وقتی زن از درون تهی شود و چیزی برای ارائه کردن نداشته باشد بالطبع بدن و چهره خود را که واقعا هم زیباست به معرض نمایش در خواهد آورد

زنی که مغز و اندیشه اش پر است و حرفی برای گفتن دارد و چیزی بالاتر از جنسیتش قابل ارائه دارد هیچ وقت خود را تا آن بالا بالا های زن شایسته که مد نظر مجله های یلو پیج هست پایین نمی آورد. و آن را یک افت شدید برای خود می داند.

اما اینکه می کویند حجاب مصونیت است و یا گوهری است که لولو ... ( وبسیاری حرفهای کلیشه ای دیگر ) من که این نوع حرفها را توهین به شعور جمعی می دانم

اما در قرآن :

تنها آیاتی که در مورد اجبارحجاب هست همان چند آیه محدودی است که خداوند به زنان پیغمبر توصیه کرده که چهره خود را چنان بپوشانند که شناخته نشوند چرا که یک عده قصد داشتند با آزار زنان پیامبر ایشان را بی آبرو بکنند

این چند آیه هم از جنبه امنیتی قضیه نازل شده و هیچ آیه دیگری دراین زمینه من سراغ ندارم

در واقع قرآن در مورد اجبارحجاب سکوت کرده و مستقیم برای آن آیه مستقل نفرستاده [مثل شراب که مستقیم به حرام ونجس بودنش آیه نازل شده اگر دوستان جایی دیده اند راهنمایی کنند]

نکته دوم اینکه در تاریخ شنیده نشده پیامبر یا علی کسی را به جرم نداشتن حجاب حد بزند یا تنبیه کند. [تا آنجا که من می دانم اگر دوستان شنیده یا خوانده اند رفرنس بدهند تا مطالعه کنم]

در آخر نظر دوستان را به چند مسئله جلب می کنم:

1. برای منحرف کردن افکار عمومی از اصول ومبانی (مثل عدالت اجتماعی و ... ) می توان برخی فروع جزئی را مطرح کرد و دنبال نخود سیاه بود!!!

2. در اوایل انقلاب همه به افراد بد حجاب به دید حقارت می نگریستند و امروز به افراد با حجاب!!! چرا ؟

3. وقتی یک اصل در زمین بدون اجرا مانده و ما دائم سراغ فرع ها برویم یک نوع خیانت به مردم و اسلام است

4. چرا کشور هایی که خانم های محجبه را در مدارس و دانشگاهها شون راه نمی دهند _ مثل ترکیه و فرانسه_ محکوم می کنیم؟ در حالیکه ... ( البته کار آن کشورها بسیار امر بدیست و واقعا یک ظلم در حق خانمهای مسلمان است که من هم محکوم می کنم)

5. بچه ای که تربیت اوبرعهده خانم پاکدامنیست است که در خانه مانده و خانه­داری کرده و در نهادهای اجتماعی رشد نیافته نهایتا می تواند فرزند پاکدامنی باشد که نمی تواند آن پاکدامنی را در جامعه ای چنین فاسد چند صباحی بیشتر نگه دارد.

6. حجاب از ریشه حجب می آید در اصل یعنی شرم و حیا : آیا شرم و حیا را با زور میشود دیکته شده وارد ذهن و دل کسی آورد

7. آیا این شرم و حیا مختص جنس زن است یا نه به طور مساوی برای هردو جنس ؟ [ در قرآن هر کجا توصیه شده که به نا محرم به چشم بد نگاه نشود هم مرد گفته شده وهم زن و تفاوتی بینشان نیست]

با درود : شاندل

==========================

اصلاحیه اول : تغییر تیتر از "فلسفه حجاب و اسلام" به " حجاب"ه

و اضافه کردن کلمه اجبار در متن

"در واقع قرآن در مورد اجبارحجاب سکوت کرده و مستقیم برای آن آیه مستقل نفرستاده "

======================

اصلاحیه دوم: در آیه 31 سوره نور حدود و شرایطی را برای پوشش زنان می بینیم

"زنان زینتهای خود را فقط در پیش اهل محرم خود مجاز به آشکار کردن هستند و در حضور نامحرم نه "

آیا این مسئله و ترک آن مستوجب مجازات است و باید بر او حد جاری ساخت ( مثل شراب خوردن که فرد شرابخوار باید شلاق بخورد)

یا نه عدم رعایت حجاب مثل نماز نخواندن و روزه نگرفتن ودیگر احکام و شعاعر و امر به معروف و نهی از منکر و ... اختیاریست ، به عبارت دیگر شخص اگر ترک کند جرمی بین خود و خدای خود مرتکب شده و گناهکار در پیش گاه خداست

چنانکه می دانید کسی که مسلمان است و نماز نمی خواند و امر به معروف و نهی از منکرنمی کند ( مثل بسیاری از ما ) در جامعه اسلامی کسی با او کاری ندارد و نمی گیردش و شلاقش نمی زند و تو گوشش سیلی نمی زند

اما اگر حجابش را رعایت نکند گوشش را می گیرند و حسابی هم می گیرند!

البته باید این نکته را هم از نظر دور نگذاشت که روزه خوار هم سرنوشتی بهتری از شرابخوار ندارد و باید جرم عمومی داشتن را مد نظر قرار دهیم

برای من سوال است نظر شما چیست؟

خواهش : لطفا آدرس یا اسمی از سایتهای اینترنتی _ مخصوصا معاند _بکار نبرید [ من واقعا ناراحت می شوم ] که در صورت مشاهده کامنت حذف خواهد شد

===================================

اصلاحیه 3

خب شاید بخواهیم بگوییم که اسلام یکسری احکام اجتماعی دارد و یکسری احکام فردی و عدم رعایت احکام فردی مثل نمازو روزه وزکات و خمس مستوجب حد و تعزیر نیست اما عدم رعایت احکام اجتماعی مثل خوردن شراب و عدم داشتن حجاب و زنا و لواط و ... مستوجب تعزیر و حد از طرف حاکم است
اما این به نظر من یک توجیه ساده لوحانه است
به نظر من اسلام حکم فردی و اجتماعی ندارد تمام احکام اسلام هم جنبه اجتماعی دارند وهم جنبه فردی در مواقعی فردی حساب می شوند و در مواقعی اجتماعی
مگر نه اینست که " ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر" و اگر در جامعه اسلامی همه نماز واقعی بخوانند گناه و فساد از جامعه رخت بر می بندد
مگر نه اینست که امر به معروف و نهی از منکر است که اصلاح حاکمان را گارانتی می کند [انشاءالله در این مورد " امر به معروف و نهی از منکر گارانتی عدالت اجتماعی " در آینده نزدیک متنی خواهم نوشت]
و اگر امر به معروف و نهی از منکر امام حسین نبود شاید ما قرنها شاهد حکومت امویان بودیم
و اولین کاری که عباسیان برای دوام حکومت خود کردند جلو هرگونه امر به معروف و نهی منکر را از جامعه گرفتند [ با کشتن و زندانی کردند مخالفان و علویان ]
پس می بینیم که احکامی که ما فکر می کنیم فردی هستند و ترک آنها موجب تعزیر و حد نیست خرابی بسیار وحشتناکتر وضربه عمیقتر بر پیکر اسلام وارد می کند.
ولی ما به تارک نماز و ترک کننده امر به معروف ونهی از منکر حد و مجازاتی در نظر نمی گیریم ولی برای تارک حجاب حد و مجازات در نظر می گیریم [ که باز به نظر من در اسلام دیده نشده و محصول این دوران است دوباره تقاضا دارم اگر از دوستان فرهیخته ام کسی هست که سراغی از مجازات بد حجاب در تاریخ دارند منبع اش را اعلام کنند تا تحقیق کنم و نتیجه را اینجا بیاورم]
ما برای آمر به معروف و ناهی از منکر شرایط درست کرده ایم که این شرایط و آن شرایط را باید داشته باشی تا بتوانی اینکار را بکنی ولی برای حجاب هیچ شرایطی نداریم
حتی اگر مسلمان نباشی ولی وارد کشور اسلامی شدی باید یه روسری دور سرت بکشی ولی می توانی و اجازه داری نماز نخوانی و روزه نگیری و زکات ندهی و ...
توجیه نکنیم سعی کنیم با واقعیت خود را روبرو سازیم و اگر حرفمان و ادعایمان درست است و بدان باور داریم دنبال پاسخ صحیح بگردیم
به خدا قسم می خورم اینها برای من سوال هستند و عقاید من نیستند و اگر جواب قانع کننده پیدا کنم 100 در 100 قبولشان خواهم کرد ولی الان قبول ندارم
وقتی میبینم یک دختر بچه ارمنی از خانه که بیرون می آید برخلاف دین خودش باید حجاب داشته باشد اما می تواند نماز نخواند و امر به معروف و نهی از منکر نکند و... تعجب می کنم یا یک زن خارجی بی دین و لامذهب وارد کشورمان شد همچنین!!!
من دنبال جواب هستم :
حال شما دوستان نظرتان را بگویید.